به گزارش مشرق، ترامپ رئیسجمهور آمریکا این روزها به دنبال یافتن راهی برای مذاکره با ایران است؛ همانطور که دولتهای قبلی آمریکا و ترامپ در چند ماه گذشته نیز با مطرح ساختن دوگانه "جنگ و صلح" تلاش برای برقراری تماس و مذاکره با ایران داشتند. در این بین برخی از افراد در داخل کشور همچون برخی اصلاحطلبان رادیکال تلاش داشتهاند، راه را همواره بر راهبردهای روسای جمهور آمریکا هموار سازند و اگر نوشتهها و یادداشتهای این افراد در نشریات و رسانههایشان نبود، آمریکا امیدوار به برقراری تماس و مذاکره و ستاندن امتیازات کلان از این طریق نمیشد. در حقیقت تلاشهای برخی اصلاحطلبان رادیکال تکمیلکننده پازل اقدام آمریکاییها در سوق دادن ایران به سوی مذاکره تلقی میشود.
بیشتر بخوانید:
درباره مسائل ناموسی انقلاب مذاکره نمیکنیم
اصلاحطلبان در دوره اوباما با خوش خیالی و به بهانه اینکه اوباما به دنبال برقراری رابطه با ایران است و فرصتی برای ایران فراهم شده است تا بتوان از این راه مشکلات خود را حل کرد، زمینه را در داخل کشور برای اوباما و مذاکره به وجود آوردند. مذاکرهای که نتیجه آن برجام شد و گرچه امتیازاتی از سوی ایران به طرفهای آمریکایی و غربی داده شد، اما دستاوردی برای ایران نداشت و خود برجام تبدیل به پایهای برای تشدید فشار علیه ایران شد.
با روی کار آمدن ترامپ دوگانه "جنگ و صلح" از سوی آمریکاییها مطرح شد. به عقیده برخی از استراتژیستهای آمریکایی هزینههای یک درگیری نظامی برای آمریکا زیاد است و آمریکا به دنبال مذاکره با ایران برای امتیازگیری و مهار توان هستهای، دفاعی و منطقهای ایران است، اما سوق دادن ایران به سوی مذاکره نیازمند افرادی در داخل کشور است که مدام بر طبل مذاکره بکوبند و با هراساندن مردم از جنگی که آمریکا قصدی برای انجام آن ندارد، کشور را به پای میز مذاکره بکشانند تا امتیازاتی که آمریکا در جنگ هم نمیتواند بستاند را از این طریق تقدیم کنند.
به طور مثال نقیبزاده عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در روزنامه سازندگی به تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۹۸ اقدمات آمریکا در منطقه را تقویت قدرت نظامی دانست و گرچه عنوان نکرد که هدف آمریکا برخورد نظامی با ایران است، اما هدف آنان را پیشگیرانه و برای واکنش سریع قلمداد کرد و در نهایت هم نوشت که "اگر تهدیدات جدی شد، مذاکره کنیم." هفتهنامه صدا از نشریات اصلاحطلب نیز همزمان با روزنامه سازندگی جلد نخست خود را به این موضوع اختصاص داد و این سوال را مطرح کرد که "میانهروها شکست خوردند یا بار دیگر ایران را از جنگ نجات میدهند؟ " همچنین گزارشی را از حضور ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن در کنار گفتگویی با عنوان "بستن تنگه هرمز منجر به جنگی گسترده میشود" و عنوان "راههای تعامل تهران - واشنگتن باید در سطوح عالی گشوده شود" منتشر کرد.
به عقیده کارشناسان بین المللی و نظامی اقدامات آمریکا در خصوص اعزام ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن و جنگندههایش به منطقه در راستای ایجاد هراس در جامعه ایران بود و همانطور که خود ترامپ گفته بود، آمریکا قصد حمله به ایران و یا ایجاد درگیری نظامی نداشت؛ اما تلاش داشت دوگانه "جنگ و صلح" و یا "جنگ و مذاکره" را در جامعه ایران به وجود بیاورد. عدهای در داخل کشور نیز دانسته یا ندانسته به یاران ترامپ تبدیل شدند و به دوگانهی "جنگ و مذاکره" دامن زدنند.
ترامپ در ادامه از تغییر سیاستهای خود خبر داد و گفت که به دنبال تغییر رژیم در ایران نیست و صرفاً به دنبال تغییر رفتار ایران است. به تازگی نیز اعلام کرده است که "ایران با همین رهبران میتواند کشوری بزرگ باشد." این گفته ترامپ یعنی اینکه دوگانه "جنگ و مذاکره" به نتیجه نرسیده است و آمریکا اساساً به دنبال جنگ نیست، بلکه به دنبال مذاکره و گفتگو با ایران است؛ اما هدف آمریکا از گفتگو همچنان همان هدف یعنی امتیازگیری و مهار توانمندی راهبردی ایران از جمله توانمندیهای دفاعی و منطقهای و در نهایت تبدیل ایران به یک کشور تابع و سلطهپذیر است.
در این بین باز هم برخی از اصلاحطلبان دم از مذاکره میزنند و با توجیهات مختلف بیان میکنند که ایران باید وارد مذاکره با آمریکا بشود. اینان در این شرایط تلاش دارند یاریدهنده ترامپ در دستیابی به مقاصد و اهداف خود باشند و آنچنان که برخی کارشناسان معتقدند، اگر نبودند چنین گروههای رادیکالی در داخل ایران، آمریکا هرگز نمیتوانست به چنین راهبردهای فشارحداکثری برای امتیازگیری حداکثری دلخوش باشد.